وساطت حافظ!!
استاد حسینی دکترای ادبیات بود
و استاد درس شیوه ی نگارش
(البته فامیلش شهبازی بود ولی چون ممکنه یه وقت بیاد
اینجا رو بخونه من نام مستعار نوشتم).
عاشق حافظ بود و آخر هر جلسه چند بیت از حافظ میخواند
و چشمانش پر از اشک میشد. سوالات چی…..؟ بگید؟
(اسمایلی آقای قرائتی) نه که بلد نباشم اما در حد ۱۵-۱۶ بیشتر نمیگرفتم.
قبل از امتحان سری به اینجا زده بودم و واژه ی«شهباز»
را در دیوان حافظ سرچ کردم و آن بیت را کف دستم ثبت کردم.
زیر برگه امتحان نوشتم :
«جناب استاد من که«حافظ» را نمیشناختم؛ این
شما بودید که در این ترم عشق حافظ را در وجود من انداختید!
و باعث شدید تا با این شاعر آسمانی آشنا شوم.
امروز قبل از امتحان گفتم تفالی به حافظ بزنم
و ببینم چه میشود، این بیت آمد»:
خاکیان بی بهره اند از جرعه ی کاس الکرام****
این تطاول بین که با عشاق مسکین کرده اند
شهپر زاغ و زغن زیبا صید و قید نیست این کرامت ****
همره شهباز و شاهین کرده اند
بیست گرفتم!
تنها بیستی که استاد در چند سال اخیر به یک دانشجو داده بود!!
خدایا مرا ببخش!!!!
نظرات شما عزیزان: